۱۳۸۷ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

مستند فرهاد و مصاحبه با منفردزاده






سه هفته پيش, از فستيوال فيلم ياري در سوئد تماسي با من گرفته شد براي بازگشايي فستيوال با اجراي موسيقي. اين فستيوال هر ساله جشنواره اي فيلم ايراني داره که در ۴ شهر سوئد اجرا ميشه, با حظور هنرپيشگان و کارگردانان بزرگ ايران, مثل بهمن قبادي, نيکي کريمي, محمدرضا شريفي نيا, جعفر پناهي, رخشان بني اعتماد, فاطمه معتمد آريا و ...
امسال تصميم گرفته شد که علاوه بر اين فستيوال, فستيوال مستند موسيقي هم گزاشته بشه, که افتاد به ۳۱ ژانويه. به هر صورت به دليل مشغله زيادي که خودم و اعضاي ديگه گروهمون داشتيم, مجبور به رد پيشنهادشون شديم.
کنجکاو شدم که اين تو اين فستيوال چي نشون ميدن. سانس اول, برنامه اول, قريه من, زندگي نامه فريدون فروغي کاري از مهران زينت بخش. تا ته که ليست رو نگاه کردم برنامه هاي جالبي بود, مثل زندگي نامه قمرالملوک, روزهاي آخر زندگي خاطره پروانه و يه سري ديگه, که من شخصا علاقه داشتم زندگي نامه ها رو از خواننده هاي قبل از انقلابمون ببينم.
هرچي ليست رو بالا پايين کردم چيزي از فرهاد پيدا نکردم, با اينکه دو مستند برف از مهران زينت بخش و آمين فرهاد از پوران گلفام همسر فرهاد, ازش ساخته شده, هرچند که هردو اونطور که بايد و شايد به زندگي فرهاد پرداخت نکردن. به هر صورت تماسي با مسئولين فستيوال گرفتم تا بپرسم جريان چيه, که کاشف به عمل اومد که آقاي ناصر صفاریان, که چندتا از مستندها کار ايشون هست, برنامه رو تدارک ديدن بايد از خودشون بپرسي. ازشون خواستم که با ايشون که ايران بودن تماس بگيرن ببينن اگر دوست دارن يه مستند من از فرهاد بسازم که پخش کنيم. تماس گرفته شد و از پيشنهادم استقبال شد. شروع به کار کردم و خوشبختانه تمام چيزهايي که براي مستند لازم داشتم رو از قبل توي آرشيوم داشتم, از جمله ۷ کليپ رنگارگ, چندين مصاحبه صوتي و تصيري, تمامي صفحات, سي دي ها, و کاستهاش و يه سري عکس و مهم تر از همه شناسايي کامل با زندگي فرهاد (ناگفته نمونه که خيلي از عکس ها رو از آقاي جليل حيدري گرفته بودم) ۳۰ دقيقه هم بيشتر بهم وقت ندادند براي مدت زمان مستند.
توي مستند تمام تلاشم رو کردم که فقط از کارها و آثار فرهاد صحبت بشه, اين که بخوام تو مستند بگم که چه آدم نازنيني بود و چه کارهاي خوبي کرد به نظر من مسخرس, فکر نميکنم کسي مستندي ديده باشه که از طرف بد بگن, هرچند که به عقايد و نظرات فرهاد بسيار علاقه مند هستم, ولي باز هم ما ميخوايم پرداخت کنيم به زندگي هنري نه زندگي اجتماعي هنرماند, کاري که تو هيچيک از مستندها از هنرمندان ايراني متاسفانه انجام نميشه.
با توجه به زمان کوتاه مستند و وقت کمي که خودم داشتم, کار به اصطلاح تو پري در اومد که به تمامي لحظات مهم هنري فرهاد اشاره داشت و با اينکه اولين بارم بود کار تدوين انجام ميدادم کاملا کار موفقي بود, حداقل از نظر خودم, البته نظر بقيه هم کاملا محترم.
۲ روز قبل از فستيوال, مستند رو براي آقاي ناصر صفاریان که براي فستيوال اومده بودن به سوئد, نشون دادم که به اصطلاح OK بدن براي پخشش در فستيوال, ايشون هم خوششون اومد از فيلم و به قول خودشون جذاب بود مستند, همون روز هم متوجه شدم که آقاي اسفنديار منفردزاده قراره که براي فستيوال تشريف بياران. فيلم ما هم قرار شد در سانس اول بعد از قريه من پخش بشه, چون از لحاظ سبک موسيقي و زندگي شباهت هاي زيادي با زندگي فريدون داشت.
روز فستيوال آقاي منفردزاده هم طبق برنامه اومدن و براي افتتاحيه ۵ دقيقه اي صحبت کردن که متاسفانه سخنانشون مربوط به موسيقي نميشد. به هر صورت فيلم ما نشون داده شد و خيلي مورد استقبال مردم همچنين آقاي منفردزاده قرار گرفت. ۳ سال پيش با خانوم پوران گلفام (همسر فرهاد) تلفني صحبت کرده بودم, ولي گويا ايشون همه چيز رو درباره کارهاي فرهاد با جزئيات نميدونستن, به همين خاطر منم از فرصت استفاده کردم و سئوال هايي که در مورد فرهاد داشتم رو از منفرزاده پرسيدم, به هر حال از همه بهتر منفردزاده ,فرهاد رو ميشناخته, حداقل از لحاظ کاري.
انقدر بحث فرهاد با يکي که فرهاد رو از نزديک ميشناخته شيرين بود که حدود ۲ ساعتي با آقاي منفردزاده دربارش صحبت کرديم.


دوستان عزیز با عرز پوزش, در متن مصاحبه اشکالاتی وجود داشت که به محض اسلاح, دوباره در سایت چاپ خواهد شد.

۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه

من کيم؟ اينجا کجاس؟ اين بچه رو ... ؟

امروز به سرم زد که وبلاگ نويسي ک





امروز به سرم زد که وبلاگ نويسي کنم و از اونجايي که تو سايت جايي براي نوشتن مطلب نداريم با خودم فکر کردم که يه وبلگ باز کنم, (همينطور که ملاحظه ميکنيد اين کار موقتا عملي شده) که هم با بينندگان ايران اولديز بيشتر آشنا بشيم و هم اينکه کم مطلبي سايت برطرف بشه. آخه سايت به اين بزرگي رو نميشه فقط با صوت و تصوير, خشک خشک چرخوند.
قبل از هر چيز بايد ازتون بخوام اگر توي انشام غلط ديکته اي دارم يا جمله بندي هاي اجق وجق سر هم ميکنم به بزرگي خودتون ببخشيد.
بهتره اولين پست وبلاگ رو اختصاص بدم به معرفي خودم و بچه هاي ايران اولديز و چکيده اي از تاخريخچه سايت که چطور شد به اينجا رسيديم.

۱۴ سالم بود که به کشور سويد اومدم, اون زمان خواننده هارو به اون صورت نميشناختم, ولي اکثرا برام اشنا بودن چون خواهرم دانشگاه ميرفت و دوستاش اهل موسيقي بودن و چند وقت يبار مهموني ميگرفتن به بهونه ي آهنگ خوندن. با ايران تماس گرفتم و از خواهرم خواستم که خواننده هايي که ترانه هاشون رو ميخوندن رو اسماشون رو بهم بگه. فرهاد, فروغي, اصلاني, يغمايي, امير آرام و کلا خواننده هايي که پاپ آروم ميخوندن رو برام اسم برد. توي اينترنت دنبال ترانه هاي اين خواننده ها گشتم و از همشون خوشم اومد, مخصوصا مرحوم فرهاد مهراد که اون موقع هنوز فوت نکرده بود. گذشت تا روزي که حدود ۱۰ ثانيه از کليپ مرد تنها رو تو يکي از سايت هاي قديمي باز که هنوز هم تق و لق پابرجاس پيدا کردم. حالا هرچي بالا رفتم پايين اومدم اين کليپ رو کاملش رو به من نداد. اون زمان هم کسي رو اينترنت تصويري به اون صورت کليپ نميزاشت. با دوستان اينترنتيم که آرشيو فايل هاي ايرانيشون خوب بود تماس گرفتم به دنبال اينکه کليپ فرهاد رو پيدا کنم. دوستي به نام فاضل از بحرين, يکي از بهترين دوستان اينترنتيم, يه سري کليپ بهم داد, که کليپ ترانه کودکانه فرهاد توش بود بعلاوه يه سري کليپ ديگه که يکيشون ترانه نياز فريدون فروغي بود.


بهراد فردي برنامه اي داشت در تلويزيون پارس به نام يادها با بهراد, که هنوز هم به نظر ميرسه پخش بشه, که برنامه اون هفتشو قرار بود اختصاص بده به فروغي چون تازه قوت شده بود, يک کليپ هم ازش پخش کرد به نام هوس از برنامه رنگارنگ تويه همون دکور کليپ نياز دقيقان. به بهراد ايميلي زدم که من يه کليپ از فروغي دارم به نظر ميرسه نداشته باشي که خيلي خوشحال شد, اون زمان هم بهراد هفته اي ۲-۳ بار گريه ميکرد که يکيش رو به قول خودش براي کليپي که براش فرستادم اختصاص داد بالاخره با هزار زحمت کليپ رو با سرعت هاي کند اون زمان بهش رسوندم و در برنامش پخش کرد انقدر هم تشکر کرد بنده خدا که نزديک بود منم باهاش بشينم کريه کنم.


پدرام ميثاقي که اون موقه برنامه بهراد رو با رنگارنگاش تغذيه ميکرد (که هنوز هم اين برنامه از همون کليپ ها تغذيه ميشه) با بهراد تماس گرفت و سراغ منو گرفت. فکر کرده بود الان چه آرشيو بازي گير آورده که کليپ داره از فروغي. بهراد هم اونو با من اشنا کرد و پدرام باهام تماس گرفت. من که چيز خاصي نداشتم اون زمان, ولي پدرام خيلي چيزا داشت که من نداشتم. از اونجاييم که هفته ي بعدش تولدم بود, ليست کليپهاشو برام فرستاد که از بينشون ۱۵ کلييپ انتخاب کنم که برام به عنوان کادو تولد بفرسته, اونم با تمام تنبليش اين کار رو انجام داد, اون موقع خبر نداشتم که چقدر رو هوا قول ميده, اينو حتما تمام کساني که باهاش تماس داشتن تاکيد ميکنن. خلاصه با اين عمل انسان دوستانش (هرچند که تو رودروايسي قرار گرفت) باعث شد با هم دوست بشيم و من براي جبران خوبييي که به من کرد, افتادم دنبال کليپ هاي رنگارنگ, يه سايت هم باز کاردم به اسم ايران اولديز . تي کي. گمون ميکنم طرف هاي سال ۲۰۰۳ بود که با همت خودم و مقداري پدرام سايت ايران اولديز . کام رو راه اندازي کرديم.


نوروز سال ۱۳۸۶ بعد از ۶ سال رفتم ايران, و اونجا کلي آرشيومون رو تکميل تر کردم. خيلي ها کمک کردن, جليل حيدري, محسن مالکي, سعيد ساکي, شايان قانوني و خيليهاي ديگه. سري بعدي دو ماه پيش بود که از ايران دوباره به ايران رفتم, اين سري بيشتر به گشت و گذار گزشت, اخه کمتر کسي گير ميومد که کليپي داشته باشه که ما نداشته باشيم.


محمد منصور که عاشق نوشافرين با دوستش شاهين آرشيوي داشتن که مادر پدرشون قبل از انقلاب شخصا از تلويزيون ضبط کرده بودن, که واقعا چيزهاي نابي بود. اکثر کليپ هايي هم که اين اواخر ميبينيد تو سايت ميزارم جزو چيزايي هست که از منصور گرفتم.
به هر حال وارد سال ۲۰۰۹ ميلادي شديم و سايت همچنان با اينکه توي ايران فيلتر شده ماشالله هزار ماشالله پابرجاس.
فقط نمودونم درد اين قريب ۲۲۰۰۰ کاربري که تو اين سايت عضو شدن و روزانه به سايت سر ميزنن چيه که کامنت نميزارن تو سايت.

جا داره که از دوست خوبمون کورش آريانژاد که برامون عکس صفحه هاش رو ميفرسته و علي از واشينگتون براي هيچي تشکر کنم.

اين بود تاريخچه ايران اوديز و اينکه چي شد به اينجا رسيديم. از اين به بعد خيلي بيشتر از اينها ميخايم گوش کنيم به حرف شماها اين ريش و اينم قيچي, شما بگين چه چيزهايي دوست دارين تغيير کنه, چه چيزهايي خوبه, از چه خواننده هايي دوست دارين بيشتر بزاريم و و و ...


بي صبرانه منتظر نظراتتون هستم


دوستان شما در ايران اولديز دات کام